امسال برخلاف خواست و علاقه زدم به جاده. من کلا دوست ندارم تو تعطیلات سفر کنم. قبل یا بعدش بد نیست ولی تو تعطیلات تهران خیلی خوب و خلوته. ولی خوب باز هم بر خلاف انتظار بد نگذشت. اول رفتم قم و یک شب 2 شب اونجا بودم. بیست و هشتم بار رو بستیم و به سمت مهریزِ یزد رفتم. یک شب اونجا بودیم و شنبه رفتیم سیرجان (استان کرمان)  برنامه بر آن بود که سه شنبه برگردیم مهریز ولی پنج شنبه برگشتیم. دو شب هم انجا بودیم و جمه ششم به سمت تهران حرکت کردیم. تو راه بارون خفن زد و خیلی باحال بود ولی خوب کمی طولانی کرد سفر رو.
کلا بد نبود فک و فامیل رو دیدیم و با اقوام همسر گرامی دیدار کردم. فیلا هم که تهرانیم.
تا شنبه که باز بیام دانشگاه  و روز از نو روزی از نو. با اینکه احساس میکنم دلم برا دانشگاه تنگ شده ولی اصلا حوصلشو ندارم.